محمود مشرف تهراني (م.آزاد)، شاعر نامدار ميهنمان پس تحمل يك دوره نسبتاً طولاني بيماري سرطان روز پنجشنبه 29دي خاموش شد و به «گل باغ» ابديت پيوست. م. آزاد از جمله شاعران نوانديش و معترض نسل سالهاي 40 و 50 بود كه در كنار بزرگان ديگر همعصر خود با سرودههاي زيبايش با جامعه تشنة آزادي پيوندي مستحكم برقرار كرد و همواره اين پيوند را حفظ نمود. اولين مجموعه شعرش «ديار شب» نام داشت كه با مقدمهيي از شاملو منتشر شد. مشرف تهراني اگرچه يكي از پركارترين شاعران دوره خود و از بسياري مدعيان ديگر سر بود، اما شخصيتي صبور، وارسته و بيادعا بود. از نظر سبك، در آغاز او از پيروان نيما به شمار ميرفت، اما به سرعت شخصيت مستقل شعري و سبك خود را بازيافت و به عنوان شاعر صاحب سبك باقيماند. از نظر مضامين نيز، اصليترين عناصر شعر او را انسان، زيبايي و اميد تشكيل مي داد.
عروسكها را در شب
تاراج كردهاند
در شهر چهرهيي نيست
م. آزاد، علاوه بر چندين اثر شعري ماندگار از جمله «ديار شب»، «آينههاي تهي»، «با من طلوع كن»، «بهارزايی آهو»، «گزينه مرواريد» و مجموعه «گل باغ آشنايي»، بيش از 50 جلد اثر در زمينه ادبيات كودكان و ترجمه نيز از خود بهجا گذاشته كه جايگاه ادبي اين شاعر ارزشمند را نشان ميدهد. همچنين چند شعر زيباي او را خوانندگان مشهور اجرا كردهاند كه اجراي خاطره انگيز «گل باغ آشنايي» توسط خواننده فقيد خانم گيتي، يكي از آنهاست. يكي از ماندگارترين كارهاي او كه تا آخرين ايام عمرش همچنان ادامه ميداد، بازنويسي ساده و به زبان كودكانة شاهنامة فردوسي بود كه در قالب قصههاي مستقل به چاپ رسانده است. علاقه وافر او به ادبيات كودكان نيز از شخصيت انساني او مايه ميگرفت.
اين شاعر ارجمند نيز همچون بسياري از شاعران و نويسندگان شريف، انساندوست و ميهنپرست، در دوران ديكتاتوري آخوندي همواره مورد اذيت و آزار قرار داشت و به «سكوت» ناگزير تن داد. سكوتي كه البته سينهها فرياد بود. از همان فريادي كه خود سالها پيش در «به من سكوت بياموز» گفته بود:
مرا به آتش بسپار- اي پرندة سرخ
كه در كوير صداهاي دور مينگري
و در نگاه تو گلهاي ياس ميخشكند
سفال خالي گلدان ماه را بشكن
مرا بسوزان- اي بانگ روشن
اي خورشيد
.... وي بر خلاف برخي از همدورههاي شعريش خود را به دستگاه ضدبشري و فرهنگكش آخوندها آلوده نكرد و با وجود برتري چشمگير شعر و شخصيتش، خود را در زمرة «چهرههاي ماندگار»! نظام ضدبشري آخوندي نيالود. همين امر همواره كينه حيواني آخوندها عليه اين شاعر ارجمند را برميانگيخت. بي جهت نيست در حاليكه چند هفته پيش كه يكي از همدورههاي شعري او كه در سلك «چهرههاي ماندگار» نظام درآمده بود و از دست پاسداران جنايتكاري مانند ضرغامي جايزه ميگرفت، وقتي مرد، رسانههاي هردو جناح حكومت آخوندي يك صدا عزا گرفتند و در وصف او نوشتند، اما از ايجاد مزاحمت براي پيكر بيجان اين شاعر شريف نيز ابايي نكردند. رژيم فرهنگكش آخوندي با رذيلانهترين شكل، روز يكشنبه دوم بهمن ساعتها مانع از دفن پيكر اين شاعر ارجمند در امامزاده طاهر كرج شد و در حاليكه جسدش در سادهترين شكل در پتويي پيچيده شده بود، ساعتها به خاطر ندادن اجازه تدفين روي دست خانواده داغدار و دوستانش مانده بود. اين است فرق بين شاعر مردمي نيالوده به آخوندهاي مرتجع با كساني كه همواره با حكومتها بودند و نه بر آنها.
بي ترديد شأن و منزلت شاعران و هنرمنداني همچون محمود مشرف تهراني (م. آزاد) در فرداي آزادي ميهن بسا گرامي داشته و بهخاطر ايستادگي و مرزبندي با دو ديكتاتوري، همواره از آنها به نيكي ياد خواهد شد.
گل باغ آشنايی
م.آزاد
گل من پرندهيی باش و به باغ باد بگذر
مه من شكوفهيی باش و به دشت آب بنشين
گل باغ آشنايی گل من كجا شكفتی
كه نه سرو میشناسد
نه چمن سراغ دارد؟
نه كبوتری كه پيغام تو آورد به بامی
نه بهدست باد مستی گل آتشين جامی
نه بنفشهيی
نه جويی
نه نسيم گفت و گويی
نه كبوتران پيغام
نه باغهای روشن
گل من ميان گلهای كدام دشت خفتی
به كدام راه خواندی
به كدام راه رفتی؟
گل من
تو راز ما را بهكدام ديو گفتی؟
كه بريده ريشة مهر شكسته
[ شيشة دل
منم اين گياه تنها به گلی اميد بسته
همه شاخهها شكسته
به اميدها نشستيم و به يادها شكفتيم
در آن سياه منزل
به هزار وعده مانديم
به يك فريب خفتيم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر