يكي از ننگينترين جنايتي كه ديكتاتوري محمدرضا شاه به آن دست يازيد، كشتار مظلومانه و وحشيانه 9 تن از بهترين فرزندان مردم ايران در تپههاي اوين بود. ديكتاتوري شاه كه در آخرين سالهاي حكومتش همواره در وحشت و اضطراب از اوجگيري و گسترش مبارزه مردم متأثر از مبارزه مسلحانه انقلابيون قرار داشت، در يك اقدام كثيف و شقاوتبار و با طراحي و اجراي ساواك شاه، در تاريخ 30 فروردين 1354 خون 9 انقلابي اسير را بر تپههاي اوين بر زمين ريخت. اين قهرمانان عبارت بودند از: فداييان شهيد، بيژن جزني، حسن ضياظريفي، عزيز سرمدي، سعيد مشعوفكلانتري، عباس سوركي، محمد چوپانزاده، احمد جليلافشار و دو مجاهد خلق؛ كاظم ذوالانوار و مصطفي جوان خوشدل.
بعد، روزنامههاي شامگاهي تحت سلطه ديكتاتوري شاه، مطابق داستاني كه ساواك از پيش طراحي كرده بود نوشتند: «9 زنداني بههنگام فرار كشته شدند». دژخيمان ساواك در خبر دستساز خود تلاش كرده بودند براي مردم چنين صحنهپردازي كنند كه گويا قهرمانانان در زنجير قصد فرار از زندان اوين را داشته اما در تپههاي آن هدف رگبار مأموران قرار گرفته و كشته شدهاند. اما مردم نه تنها چنين ياوههاي مسخره را باور نكردند، بلكه انتشار خبر اين جنايت سبعانه تا اعماق جامعه و بهخصوص اقشار روشنفكر را تكان داد و كينه و نفرت عمومي هرچه بيشتر را عليه ديكتاتوري شاه و عمال جنايتكارش بر انگيخت.
همچنانكه برخي دژخيمان ساواك بعداز سقوط رژيم شاه اعتراف كردند، بر اساس توطئه از پيش طـــراحــيشـــدهيي مــزدوران ساواك 9انقلابي اسير را با چشمان بسته بهسمت تپههاي اوين بردند و برفراز تپههاي اوين آنها را روي زمين نشاندند، سپس با مسلسلي كه جلادان دست بهدست ميگرداندند، فرزندان دلير مردم ايران را بهخاك و خون كشيدند. فرداي آنشب، ساواك در رسانههاي رژيم خبر داد كه 9زنداني سياسي كه درحين انتقال بهزندان ديگري بودند، درحال فرار كشته شدند. همه ميدانستند كه اين خبر را ساواك براي پوشاندن ضعف و زبوني خود درقبال انقلابيون جعل كرده است. ساواك براي اين جنايت از مدتها قبل آماده بود و انتقال اين زندانيان از چندي پيش انجام شده بود و بهدروغ از فرارشان سخن ميگفت. درحاليكه چندماه بيشتر به پايان محكوميت برخي از آنها نمانده بود. روز بعد از اين جنايت، خشم و سكوتي سنگين در زندانهاي سياسي سايه افكنده بود. در آن روز انقلابيون اسير در زندانها به ياد همرزمان شهيدشان، هنگام نرمش صبحگاهي، در يك جهت صف كشيدند و حركات نرمش را 9بار تكرار كردند و هربار عدد9 را فرياد زدند و اين سنت را تا روز بازگشايي در زندانها در قيام ضدسلطنتي ادامه دادند.
در ميان اين شهيدان چريكهاي فدايي خلق، بيژن جزني، پيش قراولشان بود. او در شمار نخستين انقلابيوني بود كه با درس گرفتن از تجارب خونبار مبارزات گذشته مردم ايران، به تشكيل گروهي با اعتقاد به استراتژي مبارزه مسلحانه همت گماشته بود. بيژن و ياران شهيدش در سال46 به اسارت ساواك درآمدند. اين انقلابيون اسير كه در زندانهاي شاه به گروه جزني معروف شدند، هريك به زندانهاي طولاني محكوم شده بودند. جزني و يارانش در دفاع از جنبش مسلحانه انقلابي با سازشكاري و رفرميسم مرزبنديهاي روشن و قاطعي داشتند و عافيتجويان و تسليمطلبان همنوا با ساواك و همدست ديكتاتوري را افشا مينمودند. از بيژن جزني كتاب تاريخ 30ساله و چندين مقاله و جزوه ارزشمند درباره تاريخ معاصر ايران و استراتژي مبارزه مسلحانه باقي مانده كه محصول تلاشهاي نظري او و يارانش در زندان است. ياد و نام اين 9 شقايق سرخ تپههاي اوين همواره در قلب مردم ايران زنده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر